مهندس محمود یادبودی
دومین منزل از منازل سیروسلوك، توبه است. اولین منزل مطرح شد. یقظه است یعنی بیداری كه در مبحث عید فطر آمد. امام صادق(ع) در بیان توبه مطلبی فرمودهاند كه در كتاب كافی جلد هشت صفحه 128 و بحارالانوار جلد 75 صفحه 224 آمده است؛
"خیری در دنیا نیست جز برای یكی از دو مورد؛ یكی مردی كه در هر روز خود كار نیكی به كردارهای خود بیفزاید، و دیگر مردی كه تهیه مرگ خود را با توبه و بازگشت ببیند، ولی از كجا میتواند توبه كند، به خدا سوگند اگر آنقدر سجده كند كه گردنش بریده شود خدای عزوجل كاری را از او نپذیرد جز به ولایت و دوستی ما خاندان..."
در اهمیت توبه و سرعت در انجام آن: قبل از ورود به بحث لازم است یك مثال زده شود در مقایسه با اهمیت انسانها به جسم و روحشان كه عموما به جسم و ماده و طبیعت بیشتر اهمیت میدهیم تا به ماهیت اصلی وجودمان، فطرتمان و روحی كه خداوند به ودیعه در ما قرار داده است و به قول مولا علی(ع) كه میفرماید:"من تعجب میكنم كه انسانها در پی گمشدههای خود هستند ولی در پی خودشان (نفس خودشان) كه گم كردهاند نیستند."
من و ما و شما همگی خودمان را گم كردهایم. در همین رابطه مثالی در مورد توبه و ندامت؛ ما به مسمومیت غذایی كه یك امر مادی است و ضرر و زیان به جسم ما میزند بسیار اهمیت میدهیم، تا حد امكان سعی میكنیم تمام مسائل بهداشت و تغذیه را رعایت كنیم ولی گاهی پیش میآید بر اثر عواملی مسمومیت غذایی پیدا میكنیم، آن را سمی میدانیم كه وارد بدن شده و بلافاصله با آن مبارزه میكنیم، مقدمات اولیه را رعایت میكنیم و بلافاصله به پزشك مراجعه و اگر لازم باشد اعزام به بیمارستان و... سریع آن را (آن سم را) از بدن خارج میكنیم و بلافاصله تمام این امور را انجام میدهیم و عقل هم حكم میكند كه همین كار را بكنیم. ولی در مسمومیتهای روحی عموما هیچ اهمیتی نمیدهیم و یا بسیار كم اهمیت میدهیم. گناه یك سم است ولی آن را سم نمیدانیم، همانطور كه بدن را از سموم پاكسازی میكنیم برگشت از گناه را هم نباید به تاخیر انداخت، بایستی سریع توبه كرد، گناه یك معصیت است و تاخیر در توبه معصیت دیگری است "شش، هفت ساعت بیشتر نباید توبه را تاخیر انداخت وگرنه ثبت میشود" اصرار و التماس نزد خدا مطلوب است. مثل یك برده التماس كردن به درگاه خدا بسیار خوب است، آیا میپذیرد یا نه بحث دیگری است، خوف و رجاء است. و از شروط اولیه توبه، جبران است، و آن شش شرطی كه مولا علی(ع) در نهجالبلاغه مطرح كرده است. و آنچه توبه را توبه میكند ولایت امیرالمومنین(ع) است.
آثار بیماریها بر اثر غذاهای نامناسب، تغذیه غلط: همانطور كه بیماریهای جسمی اثرش بعدا بروز میكند، آثار گناه هم همینطور است آثار رفتار و گفتار غلط هم بعدها بروز میكند، در اولادمان هم بروز میكند، حتی اگر كسی خطای ناخواسته بكند آثار دارد. چطور غذایی را كه مسموم است و نمیدانیم میخوریم و مسموم میشویم، عاقلانه نیست و ما نمیگوییم من كه نمیدانستم. همه چیز حساب دارد، ریاضی است، بدانی یا ندانی مسموم میشوی. ولی در مورد گناه میگوییم من كه نمیدانستم! ولی آثار وضعی خود را دارد. غذای حرام خوردن،غذای یك فرد رباخوار را خوردن، چه بدانی و چه ندانی آثار دارد. یكی از بزرگان لقمهای از غذای رباخواری را بدون شناخت آن شخص خورد با اینكه او را نمیشناخت 40 روز در بیدار شدنش برای نماز صبح اختلال ایجاد شد.
داستانی از مقدس اردبیلی رحمتالله علیه: طلبهای به ایشان عرض كرد آیا شما گناه كردهاید؟ خیر. (مقدس باید جواب دهد و نمیتواند دروغ بگوید) آیا فكر گناه كردهاید؟ خیر. طلبه میگوید میشود ثابت كرد كه شما گناه نكردهاید چون كسی از شما چیزی ندیده و نشنیده است. اما فكر گناه را چطور میشود اثبات كرد؟ مقدس از طلبه میپرسد آیا تا به حال نجاست خوردهای! طلبه: این چه سئوالی است، خیر. آیا فكر خوردن آن را كردهای؟ خیر. مقدس میگوید گناه در نظر من مانند همان نجاست است و بایستی چنین باشد تا فكر گناه هم نكرد.
عدهای از مردم را میبینیم از خوردن گوشت حیواناتی از قبیل موش، گربه،سگ، خوك و انواع حشرات و... لذت میبرند (كشورهای غیراسلامی) ولی ما نه تنها نمیخوریم بلكه فكر خوردن آن را هم نمیكنیم، آنها آنگونه تربیت شدهاند و ما اینگونه. غذاهای روحی هم همینطور است، انسان باید روح خود را تربیت كند، بسیاری غیبت، تهمت، سخنچینی، فحش، بدزبانی و حرفهای بیهوده برایشان عرف شده است، لذت هم میبرند و لذا باید دوری كرد و بلافاصله بازگشت كرد، توبه كرد و به فطرت اولیه خود بازگشت.
با این مقوله باید روشن شود كه اولین راه رسیدن به خدا، یقظه است، بیدار شدن است و منزل دوم، توبه است.
توبه: در باب توبه یك دید، دید فقاهتی است و آن این است كه انسانی كه مرتكب گناه میشود بر او واجب است توبه كردن از آن گناه و وجوبش هم وجوب فوری است و تاخیر در توبه، خودش گناه است. مثلا كسی دروغ گفت باید توبه كند، نكند گناه دیگری مرتكب شده است.
توبه از دید معرفتی: توبه از منازل عارفین و منزل دوم انسانیت است و میفرمایند توبه: 1- دارای شرایطی است 2- دارای حقایقی است 3- دارای اسراری است 4- دارای لطایفی است.
و میفرمایند توبه سه نوع است: 1- توبه عامه 2- توبه خاصه 3- توبه اوساط.
رابطه میان توبه و یقظه: در باب یقظه گفتیم انسان از خواب غفلت بیدار میشود و نعمتهای خداوند را متوجه میشود و اینكه نه تنها شكر نعمتها را به جا نیاورده بلكه كفران نعمت هم كرده و بیراهه رفته و خلافها و آلودگیهایی هم داشته، و وقتی از خواب غفلت بیدار شد بداند كه عبداست و مولایی دارد و مسافر است و مقصدی دارد و هر مسافر احتیاج به زاد و توشهای دارد و با تفكر به اینجا میرسد كه:"دید اول؛ او با من چه كرد؟ دید دوم؛ من با او چه كردم؟ او به من این همه نعمت داد بیحدوحساب، بیحد از نظر شمارش و بیحساب از نظر لیاقت من. من چه كردم در مقابل این همه نعمت؟ كفران نعمت، خلافكاری، آلودگی و امثال اینها و این دید دوم است كه منشأ حركت میشود جهت ورود به منزل دوم از منزل اول یعنی حركت از بیداری (یقظه) به سوی بازگشت (توبه) به فطرت اولیه.
توبه از دید اهل معرفت: اهل معرفت میفرمایند توبه عبارت است از رجوع از طبیعت به سوی روحانیت نفس، یعنی ظلمتهای طبیعت كه حجابها بود و انسان را محجوب كرده بود از آن فطرت اولیهاش كه عبارت از روحانیت نفس خود اوست. رجوع از این طبیعت است به آن روحانیت نفس با كنار زدن این حجابها. توضیح اینكه در باب مسئله انسان و نفس انسان اینطور است كه این صفحه روح در ابتدای خلقت خالی است از جمیع كمالات، جمالات، بهجتها و از قبیل آنها و اضداد آنها... یعنی قلب انسان كه اساس كار انسان از نظر سیر معنوی است مثل صفحه كاغذی میماند كاملا سفید، هیچ نقشی روی آن كشیده نشده، كلمهای روی آن چه زیبا و چه زشت نوشته نشده است،هیچ صورتی روی آن نقش نبسته است چه صورت منكر و زشت باشد چه صورت زیبا و حسن باشد هیچ نیست، صاف صاف. روح اینطور است، بعد به مرور زمان است كه انسان بر روی آن نقشهایی مینگارد، مینویسد. این روح استعداد و زمینه جمیع كمالات را دارد و انسان خودش اختیارا این صفحه سفید را تبدیل به سیاهی میكند. اولین گناه، اولین نقطه سیاه، با افزایش گناه، افزایش سیاهی و اگر استمرار پیدا كند دیگر ظلمت و تاریكی نفس را میگیرد و به جایی میرسد كه سراسر دل و قلب را سیاهی میپوشاند و بهطوری كه نغوذبالله دیگر قابل علاج نیست و تعبیر به شقاوت میكنند.
ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل میكند: "وقتی گناه وارد میشود زیرورو میكند دل را این قلب حالات مختلف دارد.
حالت اول: روی قلب هیچ نوشته نشده و سراسرش را نعوذبالله ظلمت بگیرد و علاجپذیر نباشد (شقاوت)
حالت دوم: تمام نقوش زیبا روی آن است و هیچ نقطه سیاهی روی آن نیست( معصومین علیهمالسلام)
حالت سوم: بین دو حالت است یعنی سیاهی بخشی از قلب را گرفته و به سرحد شقاوت نرسیده است،
ولی صفای اولیه را از دست داده است و منظور این حالت است كه نور یقظه آمد و از خواب غفلت بیدار شد و توجه كرد به فعل ربش نسبت به عبد و فعل عبد در برابر ربش و از منزل یقظه به منزل توبه وارد میشود و حجابها و ظلمتها را برطرف میكند. و صفحه را به صورت اول سفید در میآورد و مرحله بعد نوشتههای زیباروی آن مینویسد، اول پاكش كن بعد بنویس.
آیات و احادیث پیرامون نور یقظه و توبه: "الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الیالنور- خدا سرپرست مومنان است و آنان را از تاریكیها به سوی روشنایی بیرون میآورد..." (257 بقره) این نور یقظه است كه خدا انسان را از ظلمت و تاریكی و حجابهایی كه از گناه و آلودگیها ایجاد شده بیرون میآورد و به سوی روشنایی هدایت مینماید و این با خواست خود انسانهاست كه بخواهند از غفلت درآیند تا آن نور ایجاد شود. و سپس این نور زمینه توبه را فراهم میكند. "إن الله یغفرالذنوب جمیا... همانا خداوند، همه گناهان را (به شرط توبه) میآمرزد." (53 زمر)- "إن الله یحبالتوابین و یحب المتطهرین" (222 بقره) "یبدلالله سیئاتهم حسنات..."(70 فرقان) خداوند بدیهایشان را به حسنات تبدیل میكند." امامصادق(ع) میفرماید: "یكل و اء دواء و دواء الذنوب الاستعفار- برای هر دردی، یك دارو و شیوه درمانی است و بیماری گناه هم دارویی دارد و آن استغفار است (توبه). بحارالانوار جلد 90 ص 279" گناه را یك بیماری و گناهكار را بیمار معرفی میكند یعنی من گناهكار غذای مسموم خوردهام (غذای روح) همانطور كه غذای مسموم، جسم را بیمار میكند روح هم به وسیله گناه كه یك غذای مسموم است بیمار میشود و داروی آن بیداری (یقظه) و توبه است. توبه را شرایطی است و علتهایی دارد كه چرا نباید توبه را به تاخیر انداخت كه خود مباحثی دیگر دارد و اهل تحقیق، خود پیگیر آن شوند.
منزل سوم؛ انابه: در تعریف توبه گفته شد: توبه رجوع از احكام طبیعت است به احكام روحانیت نفس. مثال: آینه را كثیف كردی بعد از آنكه روشن بود، حالا تمیزش میكنی. این میشود توبه كه شرح مختصری داده شد.
تعریف انابه: رجوع از روحانیت نفس است (كه در توبه به آن رسیده بود) به سوی ربش و انعكاس چهره مولا در دلش، كه یك مرحله بالاتر است از توبه و منزل سوم است.
امام صادق(ع): هرگاه بندهای توبه خالص كند، خدا او را دوست بدارد و در دنیا و آخرت برای او پردهپوشی كند. (اصول كافی كتاب كفر و ایمن باب توبه) آنگاه كه عبد توبه خالص كند(توبه نصوح) یعنی توبه واقعی كرده باشد و واقعا روبه مولایش آورده باشد، رجعت او رجعتی باشد صحیح. اگر توبهای كند كه خیر و صلاح دیگران هم در آن باشد، الگو شود برای دیگران از اینكه ببینند او از خلافكاریهایش برگشته و بندهای صالح شده و كسی كه با گناه از مولایش جدا شده بود با توبه به مولایش وصل شده است. در اینجا نه تنها خدا او را میبخشد و كیفر نمیكند بلكه یك دوستی ایجاد میشود و گناهانش را تبدیل به سیئات میكند و انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. "ای كسانی كه ایمان آوردید؛ به درگاه خدا توبه كنید، توبهای راستین و خالص، امید است كه پروردگارتان بدیهایتان را از شما بزداید" (تحریم آیه 8) چند تعریف دیگر از توبه و انابه: توبه و انابه هر دو به معنای رجوع و بازگشت است.توبه: رجوع از مخالفت به موافقت است و جنبه عملی دارد. - انابه: رجوع به حق است، رجوع از اعمال مباح به سوی حق تعالی ولی در توبه رجوع از معصیت و گناه است به سوی حق تعالی و در كل میتوان گفت: توبه رجوع از احكام و تبعات طبیعت است به سوی احكام روحانیت و فطرت و در انابه رجوع از روحانیت و فطرت است به سوی حق تعالی یعنی انابه مرحلهای بالاتر از توبه است.و بدین خاطر است كه میفرمایند توبه یك سفر درونی است، درونشهری است و انابه یك سفر بیرونی است. یعنی درون انسان، هم فطرت روحانیت است هم شهوات و حیوانیت و غضب آنگاه كه سفری درونی میكند از شهوات بیبندوبار به سوی فطرت روحانیت حركت میكند. ولی در انابه سفر درونی نیست بلكه سفر از بیت نفس است به سوی رب، از خود خارج شدن و بیرون آمدن است و به سوی مولای خود حركت كردن است و برای انابه لازم است كه اول توبه كرده به طور مثال وقتی شما میخواهید سفری كنید و از شهر خودتان خارج شوید، بایستی اول سفر درون شهری كنید یعنی شهر خود را از خانه تا فرودگاه طی كنید و از آنجا سفر برونشهری را آغاز كنید و بدون سفر درون شهری امكان این نیست كه از شهر خارج شوید. نتیجه اینكه؛ تا خودت را رها نكنی از این تعلقات و احكام طبیعت و به سوی روحانیت خود برنگردی، محال است كه بتوانی سفر به سوی خدا كنی، محال است.
در واقع توبه یك معذرتخواهی است ولی انابه اصلاحی است و خودسازی. توبه خودسازی نیست، مقدمه خودسازی است.
آثاری كه در این سفر و سیر به سوی رب ایجاد میشود، یك اثرش این است كه تفكر این مسافر دیگر تفكر قبلی او نیست بلكه تفكری صحیح است. این تفكر است كه "یك ساعت آن بهتر از 70سال عبادت است" و این فكر است كه چشم را تقویت میكند، بصیرت را افزایش میدهد و تاثیر در تصمیمگیریهای انسان دارد، چرا كه چشمی است كه از خواب غفلت بیدار شده (یقظه) و به منزل توبه رسیده و از آن گذشته با محاسبه به منزل انابه رسیده است یعنی سفر از خودی خود كرده و به خدا رسیده است. پس اگر بیدار نشوی فكرت فكر صحیحی نیست، مثمرثمر نیست. و اگر فكر اصلاح شد یك ثمرهاش آشنایی با اعمال نفس است و آنها را تحت كنترل و نظارت خود در میآورد و حاصلش تشخیص حق از باطل است. ثمره بعدیاش، معرفت به مولاست، نسبت به صفات و افعال اوست، به او نزدیك میشود. آن تفكری درست است كه از مراحل معرفتی گذشته باشد، متفكرش آلوده نباشد. و لذا عدهای از اهل معرفت منازل سیروسلوك را اینگونه مطرح میكنند: 1- یقظه 2- توبه 3- محاسبه و مراقبه 4- انابه 5- تفكر 6- تذكر و... صدمنزل است.
برخی میگویند نمیفهمیم... نباید هم بفهمی، اول دست از آلودگیها و تعلقات طبیعت بردار، بعد میبینی راه آسان شد و دیگر میفهمی، چرا كه آن حجابها مانع فهم بوده است.پس یك اثر این سفر این است كه بر اثر تفكر، بصیرت و بینایی پیدا میكند كه از قبل نداشت. شنوایی پیدا میكند كه قبلا نداشت. آگاهی دل پیدا میكند كه تاكنون نداشته است. و این باعث میشود كه در مرحله اول، نعمتهای ظاهری و باطنی مولایش را ببیند و تا آن موقع نمیدید، تا قبل از اینكه نور یقظه در دلش بیاید و بعد از تابش این نور است كه این دل میبیند نعمتهای ظاهری و باطنی مولا را "سوره لقمان آیه 20- آیا ندیدید كه خدا آنچه در آسمانها و در زمین است مسخر شما ساخت و نعمتهای آشكار و پنهان خود را به به شما كامل كرد؟..."
و در آیه 34 سوره ابراهیم میفرماید:"و از هر آنچه از او خواستهاید به شما داده است. و اگر نعمتهای خدا را بشمارید نمیتوانید (همه) آن را به شمار آورید. حقا كه انسان ستمپیشه ناسپاس است."اینكه انسان بتواند نعمتهای الهی را بشناسد، خود، نعمت بزرگی است چرا كه با این معرفت، میتواند شكر نعمت كند و این مهم بر اثر تفكر سالم به دست میآید و تفكر سالم از دل پاك برمیخیزد و دل پاك از توبه از آلودگیها و سفر به سوی رب است (انابه) كه اینها همه با بیدار شدن از خواب غفلت است.(یقظه)
نویسنده: مهندس محمود یادبودی
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/2346